آیا از آن دسته افرادی هستید که لباسهایشان را با دقتزیاد براساس رنگ در کمد لباس میچینند یا تقویمی دارند با جزئیات دقیق شامل زمانهایی برای غذا خوردن، خوابیدن یا رفتوآمد؟
وسواس و کمالگرایی دو روی یک سکه هستند.هریک ممکن است موجب دیگری شود.
کمالگرایی اغلب به عنوان یک ویژگی مثبت دیده میشود که شانس موفقیت شما را افزایش میدهد ، اما میتواند منجر به افکار یا رفتارهای خود ناقصپنداری شود که دستیابی به اهداف را سختتر میکند. همچنین ممکناست موجب استرس، اضطراب، افسردگی یا سایر موارد بهداشت روان شود.
OCD یا اختلال وسواسی اجباری با افکار و رفتارهایی توصیف میشود که فرد را در طول روز به زحمت میاندازد. مطمئناً میتواند توسط کمالگرایی ایجاد شود ، اما این دو یکسان نیستند. در عینحال به کمالگرایی افراط آمیز هم وسواس گفتهنمیشود.
بهترین راه برای افتراق این دو این است که ببینیم این رفتارها از چه کسی سر میزند و به چه کسی زیان میرساند؟ افراد وسواسی میدانند كه رفتار آنها مشكلساز است اما نمیتوانند جلوی خودشان را بگیرند.اما افراد کمالگرا به این مسئله اهمیتی نمیدهند. برعکس این امربه زندگی آنها نظم میبخشد.
آنچه در این مقاله میخوانید
معنی OCD چیست؟
OCD یا (Obsessive Compulsive Disorder) نوعی اختلال در سلامت روان است که شامل تکرار افکار ناخواسته یا فوریتهایی است که باعث اضطراب فرد میشود. فرد به منظور کاهش اضطراب، از روی اجباریا عادت عملی را انجام میدهد، اما این عمل همیشه با ترسها یا اضطرابهای بوجود آورنده آن، مرتبط نیست.
این افراد ممکن است بدانند کاری که انجام می دهند غیرمنطقی است اما با این حال ساعتها در طول روز به انجام آن مبادرت میورزند. گاهی این افراد از میکروب میترسند. بعضی اوقات نیاز به شمارش چیزی یا مورد خاصی دارند و گاهی اوقات فقط یک فکر وسواسی دارند که نمیتوانند از سرشان بیرون کنند.
به عنوان مثال ، شخصی که دارای فکر وسواسی در مورد ایمنی خود یا عزیزانش است ، ممکن است قبل از خروج از خانه، دهها بار درب خانه را ببندد و دوباره باز کند.
آنها می دانند که مجبور نیستند این کار را انجام دهند ، اما باید آن را انجام دهند ، زیرا انجام ندادن آن به معنی افزایش سطح اضطراب غیرقابل تحمل است گو اینکه کل این روند برای فرد بسیار آزار دهنده است.
کمالگرایی چیست؟
کمالگرایی غالباً بهعنوان نیاز به کامل بودن یا کامل به نظر رسیدن در نظرگرفته میشود یا حتی باور به این که رسیدن به کمال امکانپذیراست، تعریف میشود. به طور معمول به عنوان یک ویژگی مثبت و نه یک نقص توصیف میشود. افراد از اصطلاح “کمال گرایی سالم” برای توصیف یا توجیه رفتار کمالگرا استفاده میکنند.
در صورتیکه بین کمالگرایی و رفتار سالم تفاوت وجوددارد. کمال گرایی معادل تلاش برای بهترین خود بودن نیست. کمالگرایی همیشه با پیشرفت سالم و موفقیت همراه نیست..کمالگرایی توسط بسیاری از افراد به عنوان سپری برای محافظت در برابر رنج حاصل از سرزنش، قضاوت یا شرم استفاده میشود.
وسواس با کمالگرایی چه ارتباطی دارد؟
کسی که از کمالگرایی به عنوان یک ویژگی شخصیتی برخورداراست ، ممکن است عادتها یا آدابی داشته باشد که به طور جدی از آن پیروی میکند ، مانند یک روال خاص صبحگاهی یا روشی برای ساماندهی میز کار در محل کار، اما لزوماً این کارها را از روی کاهش اضطراب انجام نمیدهد.
کمالگراها از انجام این کارها خشنود هستند ، زیرا نتیجهبخش است. حتی اگر باعث در رفتن دیگران از کوره شود!
کسی که کمالگراست، انتظارات بالایی از خود و دیگران دارد. این ویژگی شخصیتی معمولاً با یک سازماندهی خوب و رفتار هدفمند همراهاست. کمال گرایی سالم میتواند باعث تعالی فرد شود.
از طرف دیگر، این استانداردهای بالا میتواند باعث اتتقاد فرد از خود و دیگران شود. “بینقص بودن همیشه آفت خوب بودن است”.
وقتی كمالگرایی مشکلساز شود ، معمولا خود فرد آخرین نفری است كه از آن اطلاع پیدا میکند.اغلب شغل یا ازدواج این افراد بیشترین خسارت را متحمل میشود.
نشانههایی که میگویند فردی کمالگرا هستید
بیشتر افراد هر از گاهی یا در مقاطع خاصی از زندگی خود دچار کمالگرایی میشوند اما افرادی که تقریباً همیشه کمال گرا هستند ممکن است نیاز برای رسیدن به کمال را به طور دائم حس کنند. آنها همچنین ممکن است:
۱. قادر به انجام کار نباشند ، مگر اینکه مطمئن شوند میتوانند بطورکامل از پس آن برآیند.
۲.نتیجه نهایی را به عنوان مهمترین بخش از هر تعهد مشاهده کنند. در نتیجه ممکناست روی فرآیند یادگیری یا انجام یک کار به بهترین شکل ممکن کمتر تمرکز کنند.
۳.تا زمانی که نتیجه مطابق با استانداردهای آنها کامل نشود ، کاررا پایان یافته ندانند.
۴.دائم تعلل کنند.افراد کمالگرا ممکن است مایل به آغاز یک کار نباشند مگر اینکه بدانند می توانند آن را تا پایان انجام دهند.
۵.برای انجام کاری که معمولاً از دیگران وقت زیادی نمیگیرد،زمان زیادی صرف کنند.
نمونه هایی از رفتارهای کمالگرایانه
بیشتر افراد می خواهند به موفقیت برسند ، اما تلاش زیاد برای رسیدن به اهداف همیشه نشان دهنده رفتار کمال گرایانه نیست. افرادی که کمال گرا هستند به طور معمول معتقدند ، کاری که انجام می دهند در صورتی ارزش دارد که بینقص باشد. آنها به جای اینکه به پیشرفت ، یادگیری یا سخت کوشی خود افتخار کنند، بهطوردائم خود را با دیگران مقایسه میکنند یا روی نتیجه بیعیب و نقص تمرکز میکنند.
افراد دارای صفات کمال گرایانه حتی وقتی نتایج مطلوب خود را بدست می آورند ،هنوز راضی نیستند. ممکن است احساس کنند اگر واقعاً عالی بودند، مجبور نبودند برای رسیدن به اهداف خود اینهمه تلاش کنند.
برخی از نمونه های کمال گرایی عبارتند از:
۱. ۳۰ دقیقه صرف نوشتن و بازنویسی یک ایمیل دو جملهای کردن.
۲.اعتقاد به این که دو امتیاز از دست دادن در یک آزمون نشانگر عدم موفقیت است.
۳. سخنی در خوشحالی برای موفقیت دیگران.
۴. سنجیدن خود با ابزار دستاوردهای دیگران یا مقایسه خود با دیگران بهشکل نامطلوب و غیرواقعی.
۵.غیبت از کلاس یا اجتناب از انجام تکالیف، زیرا تلاش کردن بیمعنی است، مگر اینکه بتوان به کمال دست یافت.
۶. تمرکز بیشتر روی نتیجه نهایی بجای فرایند یادگیری.
۷.خودداری از بازی یا تلاش همراه دوستان به دلیل ترس از اینکه کمتر از حد عالی ظاهر شود.
انواع کمالگرایی
تصور می شود چند نوع مجزا از کمالگرایی وجود دارد. در حالی که همه آنها رفتارهای مشابهی از خود بروز میدهند، اما انگیزهها و پیامدهای آنها غالباً متفاوت هستند.
کمال گرایی براساس معیارهای شخصی: کسی که این نوع کمالگرایی را دارد،به مجموعهای از استانداردها که به او انگیزه میدهند ، پایبند است. در شرایطیکه برخی افراد ممکن است این استانداردها را بالا ارزیابی کنند، به کسی که اینها را تعیین میکند انگیزه میدهد.تصور براین است که این نوع کمالگرایی سالم باشد، زیرا منجر به استرس زیاد یا فرسودگی نمیشود.افراد دارای این نوع کمالگرایی کمتر ممکن است ازخود رفتارهای مخرب برای مقابله با استرس بروز دهند.هدفها در این افراد بجای ایجاد حس مغلوب بودن و بیحسی، موجب انرژیبخشی میشود.
کمال گرایی خود انتقادی: این نوع کمال گراها بیشتر از اینکه از اهداف خود انگیزه بگیرند،مرعوب آن میشوند.آنها ممکن است بیشتر اوقات احساس ناامیدی کنند یا فکر کنند هرگز به اهدافشان نخواهند رسید. تحقیقات نشان می دهد که کمالگرایی خود انتقادی به احتمال زیاد منجر به احساسات منفی مانند پریشانی، انزوا ،اضطراب و سرزنش خود میشود.
کمال گرایی تحمیلی اجتماعی : براساس مطالعه دانشگاه یورک در سال 2014 این نوع کمال گرایی در نتیجه توقع برای عالی بودن رخ میدهد و اغلب در مشاغلی با دقت بالا ، مانند حقوقدانان، متخصصان پزشکی و معماران دیده میشود.افراد در این حرفهها افکار ناامیدانه و استرس بیشتری را تجربه میکنند و از احتمال بیشتر برای آسیب به خود و خودکشی برخوردار هستند.
کمال گرایی تحمیلی اجتماعی در افرادی که معیارهای فرهنگی و اجتماعی والایی دارند و برای تحقق این اهداف غیرواقعی تلاش میکنند، نیز دیده میشود. به عنوان مثال، ممکن است دانش آموزان توسط والدینشان وادار به گرفتن مدارک بالای دانشگاهی شوند یا نوجوانان و بزرگسالانی که برای رسیدن به شکل ایدهآل بدن از نظر جامعه تحت فشار هستند، ممکن است این نوع کمالگرایی را از خود بروز دهند.
دامنه کمالطلبی کجاست؟
کمالگرایی میتواند روی بسیاری از حوزههای زندگی فرد تأثیر گذارد که به این حوزهها، دامنه هم گفته میشود. بعضی اوقات،کمالگرایی فقط روی یک دامنه تاثیردارد،در حالی که در زمانهای دیگر، انواع دیگر دامنهها را متاثر میکند. برخی زمینه های زندگی فرد که کمالگرایی روی آن تاثیر دارد عبارتند از:
در محل کار یا مدرسه: انجام وظایف توسط افراد کمالگرا در مدرسه یا محل کارممکناست بیشتراز سایرین طول بکشد.همچنین ممکن است ازشروع کاری که در انجام آن احساس اطمینان نمیکنند،خودداری ورزند. این اتفاق به دلیل تمایل به انجام بینقص کار است.
روابط صمیمی یا دوستیها: کمالگرایی میتواند باعث شود افراد معیارهای غیرواقعی خود را بردوستان خود تحمیل کنند که فشار و استرس مضاعفی بر روابطشان وارد میکند.
فعالیت جسمانی: ورزشها و رقابتهای ورزشی اغلب کمالگرایی را تشدید و تشویق میکنند.از آنجا که در ورزشهای انفرادی مثل ژیمناستیک یا در رکوردگیریها ورزشکار با خودش رقابت میکند کمالگرایی رواج دارد.
محل زندگی یا محیط اطراف:ممکن است به شکل مرتبسازی منزل شخصی یا محوطه حیاط به شکل دائم بروز کند.که موجب میشود فرد وقت وانرژی زیادی راصرف مرتب نگه داشتن محیط اطراف خود مطابق با استانداردهای زیبایی شناسی خودش کند.
بهداشت و سلامتی: از قضا این نوع کمال گرایی ممکن است باعث مشکلات سلامتی شود.به عنوان مثال، کسی که یکبار در مسواک زدن توفیقی نداشته ممکن است کلا مسواک زدن را کناربگذارد. این نوع کمال گرایی همچنین ممکن است منجر به اختلالات خوردن مانند orthorexia nervosa شود ، که در آن فرد احساس میکند مجبور است از یک رژیم غذایی سفت و سخت یا سالم پیروی کند.
نحوه صحبتکردن یا نوشتن: هنگامی که فرد در مورد نحوه صحبت کردن یا نوشتن خودش کمالگرا است، ممکن است کیفیت گفتار یا نوشتارش کاهش یابد.ممکن است باعث شود خیلی کم صحبت کند یا از ترس اشتباه، ازنوشتن خودداری کنند.
ظاهر فیزیکی: این نوع کمالگرایی میتواند باعث نگرانی بیش از حد فرد در رابطه با آراستگی یا ظاهر خودش شود.ممکن است ساعتها طول بکشد تا انتخاب کند چه لباسی بپوشد یا موی خود را چه مدلی درست کند. کمالگرایی در ظاهرفیزیکی میتواند منجر به اختلالات درخوردن یا اعتیاد به ورزش شود.
چه چیزهایی باعث کمالگرایی فرد میشود؟
عوامل زیادی در بروزکمال گرایی نقش دارند برخی از این موارد عبارتند از:
۱.ترس مکرر از عدم پذیرش از سوی دیگران یا احساس عدم امنیت و عدم کفایت.
۲.اختلالات بهداشت روان مانند اضطراب یا وسواس فکری. در حالی که بین OCD و کمال گرایی ارتباط وجود دارد، همه افراد کمالگرا مبتلا به OCD نیستند و همه افراد مبتلا به OCD کمالگرایی ندارند.
۳.داشتن والدینی که رفتار کمالگرایانه دارند یا وقتی تلاش فرزندشان منجر به نتیجه ایدهآل نمیشود آنرا تقبیح میکنند.بعضی از والدین ممکن است فرزند خود را ترغیب به موفقیت در هر حوزهای کنند یا کمال را تا حدی به آنها تحمیل کنند که آزار تلقی شود.
۴.دلبستگی اولیه ناامن.افرادی که به هنگام جوانی در برقراری ارتباط با والدین مشکل دارند، ممکن است در بزرگسالی برای حفظ آرامش خود دچار مشکل شوند یا از پذیرش نتیجه خوب بدلیل بینقص نبودن خودداری ورزند.
۵.افرادی که در گذشته دستاورد بالایی داشتهاند، گاهی اوقات برای حفظ دستاوردهای قبلی خود احساس فشار میکنند. این کار،اغلب آنها را به بروز رفتار کمالگرایانه سوق میدهد. کودکانی که غالباً در رابطه با دستاوردهای خود مورد ستایش قرار میگیرند ممکن است با بزرگتر شدن برای حفظ موفقیت،تحت فشار باشند که همین امر میتواند باعث گرایشهای کمالگرایانه آنان شود.
کمکی به حال هردو
اگر کمالگراییتان موجب نگرانی روزانه شما میشود ، باید بدانید که رفتار و عادتهای کمالگرایانه میتوانند تغییر کنند. یادگیری نگرشهای سالمتر در مورد اهداف و استانداردها با کمک یک درمانگر قابل اعتماد و دلسوز امکان پذیر است.
اختلال وسواس اجباری معمولاً بصورت ترکیبی از دو روش روان درمانی و دارودرمانی یا هر کدام به تنهایی بهبود مییابد. درمان ممكن است بر مفهوم “پذيرش شجاعانه” متمرکز شود ، رويكردي كه به فرد كمك ميكند جلوی مبارزه با واقعيتها را بگیرد و آنچه را كه نمیتواند كنترل كند كنار بگذارد.
در حالیکه رفتار درمانی به تنهایی برای فرد دارای علائم خفیف کافی است، ترکیب آن با داروهای مهارکننده انتخابی سروتونین(SSRIs) در مشکلات شدیدتر کاربرد دارد.
فرد دچار کمالگرایی شدید و ناسالم هم ممکناست از رواندرمانی بهره ببرد. اما این افراد اغلب به دنبال کمک نیستند، چون فکر نمی کنند چیزی در موردشان غلط باشد.
برای همه کسانی که افکارو رفتارهای اضطرابی یا وسواسی دارند، درمانهایی وجود دارد و کیفیت زندگیشان میتواند بهبود پیدا کند.
—————————–
منابع:
1.Learn-about-therapy/issues/perfectionism
2.Whats-the-difference-between-perfectionism-and-ocd
تفاوتشون رو توضیح دادید خلاصه، و این عالی بود..
دوست دارم دکتر
سلام مهدی عزیز خوشحالم که از مقاله استفاده بردید.🌺🌺