اگر هر برگ، گلی به شمار آید، پائیز بهار دوم محسوب میشود. آلبرکامو
رنگ برگها برای شش ماه سبزاست، ناگهان رنگهای قرمز، زرد و نارنجی روی آنها پاشیده میشود. پائیز فصل سحرانگیزی است. انفجار رنگهای پرطراوت توجه ما را جلب کرده و تخیل ما را تسخیر میکند.
فلاسفه و شعرا در رابطه با برگهای الوان بسیار سرودهاند ولی محققین روانشناس در این رابطه تقریباً سکوت کردهاند.
برای به دست آوردن بینش موجود در ورای روانشناسی پاسخ ما به رنگهای پائیزی نظر دو تن از مجربین این رشته در این مقاله ذکر گردیده است. هردوی آنها از زاویهای دیگر به این قضیه نگاه کردهاند.
Jason Brunt استادیار رشته روانشناسی دانشگاه Biola از کالیفرنیا میگوید: تضاد بصری از زمان کودکی توجه ما را به خود جلب میکردهاست. او اشاره میکند که صحنه کلاسیک تغییر رنگ برگهای پائیزی یعنی قرمز درخشان، نارنجی یا زرد در کنار سبز درخشان دارای غنای تضاد بصری است.
تضاد بصری شدید، اشباع و شفافیت رنگها بهطور خوشایندی تهییج کننده است و تمامی این ویژگیها در فصل پائیز به اوج خود میرسند. البته تضاد گذرا نیز وجود دارد: شما از بهار و در طول تابستان سبز، سبز و سبز میبینید و ناگهان بنگ! اولین برگ پائیزی نمایان میشود و طی دو هفته درختان بارنگها مشتعل میشوند.
مغز ما این تغییرات چشمگیر را بهعنوان یک سیگنال تفسیر میکند.Blunt این تجربه را به گوش دادن نجوای ثابت یک طنین تشبیه میکند که ناگهان یکصدای بوم بلند میشنوید. وقتیکه ما به یک محرک بیمانند برخورد میکنیم تمایل داریم که به معنیدار بودن آن فکر کنیم و زمانی که محرک بهطور منظم در رفتوآمد باشد معنای بیشتری به آن نسبت میدهیم. این اتفاقی است که هرسال در مورد انفجار رنگهای پائیزی رخ میدهد.
قدرت جلبتوجه برگهای رنگین و درخشان یک وجه عملی نیز دارد. Michelle Harris استاد روانشناسی مشاورهای و هنر درمانی تجسمی در دانشکده William James ماساچوست میگوید پیادهروی پائیزی یک کاهشدهنده عالی اضطراب است.
Harris درزمینهٔ هنر درمانی تجسمی با تمرکز بر تروما تخصص دارد. او میگوید وقتی با مراجعین خیلی مضطرب کار میکنم تلاش میکنم واکنشهای اضطرابی آنها را از طریق تجربیات حسی و حرکتی مثبت قطع کنم. اضطراب، ذهن و بدن را بهسوی شرایط حداقل حیات پیش میبرد ولی تجربیات مثبت که توجه را از آن منحرف میسازد میتواند این فرآیند را معکوس سازد. زمانی که قدم میزنید و بر روی برگهای در حال تغییر متمرکز میشوید ذهنتان را بهسوی واکنشهای گریختن یا جنگیدن نمیبرید بلکه ذهنتان را به چیزهای زیبا هدایت میکنید و از آن لذت میبرید.
آگاهی از تغییرات روزانه رنگها و الگوها میتواند تمرینی از مراقبه باشد. موقع قدم زدن دوست دارم به این نکته توجه کنم کهبرگهای یک درخت چگونه تغییر میکنند. آیا اکنون زردتر هستند؟ آیا از آخرین بار بعضی از آنها فروافتادهاند؟ من آن را نوعی مراقبه یافتهام.
آنچه در این مقاله میخوانید
خیز بهسوی کپهی برگ
برگهای پائیزی علاوه بر ظاهر دوستداشتنیشان باعث یادآوری تجربیات گذشته نیز میگردند ازجمله اتفاقات تکراری سالهای کودکی. این تجربیات برای بسیاری از افراد مثبت هستند نظیر دیدار مجدد دوستان دوران مدرسه، شیطنتهای دوران کودکی، پریدن داخل کپه برگ و…
بعدها وقتیکه هر بار با برگهای پائیزی مواجه میشوید بسیاری از این خاطرات فعال میگردند. حتی اگر بهطور آگاهانه در مورد این خاطرات فکر نکنید، اینها میتوانند چشمانداز دنیایتان را رنگین سازند. اگر این ارتباط خیلی مثبت باشد، شاید متوجه شوید که در آغازین روزهای پائیزی روحتان در حال پرواز است.
البته پائیز میتواند برای برخی مفهوم منفی داشته باشد. اگر از مدرسه تنفر داشتهاید یا عزیزی را در پائیز ازدستدادهاید نوع واکنشتان به این فصل ممکن است کمی متفاوت باشد. ارزش عاطفی واکنشتان هرچه که باشد قاعده یکسان است. تغییر فصل میتواند موجب بروز احساسات قوی گردد که ریشه در تجربیات گذشته دارد
پائیز هیجانانگیز
تحقیقات نشان میدهد زمانی که ما با چیزی بزرگتر از خودمان روبرو میشویم، آن چیز میتواند افکار خودمحور را از ما دور و رفتار مساعدتجویانه را افزایش دهد.
بسته به گرایش فردیتان آن تجربه هیجانانگیز ممکن است موجب تغییر عاطفی شما شود یا باعث شود به لحاظ روحی به منشأ حیات یعنی خداوند یا کائنات متصل شوید. احساسات نظیر برگها ممکن است بهسرعت کمرنگ شوند اما خاطرات باقی میمانند وزندگی شمارا به شیوهای غنا میبخشند که آثارش پس از فروافتادن آخرین برگ نیز دوام مییابد.
متشکرم