تصور کنید در ساحلی استوایی روی صندلی راحتی خود نشستهاید، نسیمی ملایم صورتتان را نوازش میدهد و صدای آرام امواج دریا، شما را به خلسهای دلپذیر فرومیبرد. زمان در این لحظه، معنای خود را از دست میدهد. آیا این حس رهایی، تنها در گرو تعطیلات و فرار از مشغله زندگی است؟ آیا با مدیریت زمان بهتر هم میتوان به آرامش و رضایت در زندگی روزمره رسید؟
بسیاری بر این باورند که کنترل کامل زمان، کلید خوشبختی است. یعنی با برنامهریزی دقیق و استفاده حداکثری از لحظات زندگی، میتوان به آرامش و رضایت خاطر رسید. اما اگر این فرضیه، اشتباه باشد چه؟
در این مقاله، سفری هیجانانگیز را آغاز میکنیم تا رازهای پنهان مدیریت زمان و تأثیر واقعی آن بر رضایت از زندگی را کشف کنیم. آمادهاید که دیدگاه خود را نسبت به زمان و خوشبختی دگرگون کنید؟
آنچه در این مقاله میخوانید
افسانه کنترل کامل بر زمان
ماریو سالسدو (Mario Salcedo) مشاور مالی، کوبایی آمریکایی است. او بیشتر عمر خود را روی کشتیهای کروز گذرانده است. تمام فعالیتهای غیرضروری زندگیاش را حذف کرده است. سالسدو زمان زیادی برای پرداختن به علایقش دارد. بدین ترتیب کنترل کاملی بر زمان خود دارد. به نظر میرسد از زندگی خود لذت میبرد. اما احتمالاً متعجب میشوید اگر بدانید آنطور که خودش میگوید چندان هم خوشحال نیست.
سالسدو، ازنقطهنظر علم اقتصاد، زمان را بهعنوان کالا در نظر میگیرد. یعنی چیزی مثل پول که هر چه بیشتر تحت کنترل درآورید، ارزش بیشتری برای شما فراهم میکند.
اما زمان “کالایی شبکهای” است. کالایی که ارزش خود را از تعداد افرادی که به آن دسترسی دارند و میزان هماهنگی سهم آنها با شما به دست میآورد.
مثال بارز آن شبکه تلفن همراه است. تلفن همراه هنگامی ارزشمند است که دیگران هم به آن دسترسی داشته باشند. هر چه افراد بیشتری به شبکه تلفن دسترسی داشته باشند، داشتن تلفن هم برای شما ارزشمندتر خواهد شد. برخلاف پول، جمعآوری بیشتر تلفن برای استفاده شخصی شما فایده چندانی به همراه نخواهد داشت. زمان هم اینگونه است.
آزمون ناکام کنترل زمان
بیایید ببینیم وقتی بهاجبار وادار به کنترل زمان شوید، چه اتفاقی میافتد. در دهه ۱۹۲۰، زمامداران اتحاد جماهیر شوروی تصمیم گرفتند تا با تغییر جدول کاری، بهرهوری کارگران را افزایش دهند. آنها هفته را به ۵ روز تقلیل دادند. کارگران را به ۵ گروه تقسیم کردند. هر گروه بعد از ۴ روز کار یک روز استراحت داشتند. زمان استراحت هر گروه در یکی از روزهای هفته بود. دو دوست که به دو گروه کاری مختلف تعلق داشتند، هرگز نمیتوانستند در یک روز با هم معاشرت کنند. بهاینترتیب آنها فرصتی برای گذراندن وقت با خانواده و دوستان خود نداشتند. آنها احساس تنهایی و انزوا میکردند. در نهایت این برنامه با شکست مواجه شد.
این تجربه نشان داد سلب کنترل افراد بر زمان خودشان، نهتنها به بهرهوری بیشتر منجر نمیشود، بلکه به سلامت روان و روابط اجتماعی افراد آسیب وارد میکند.
قدرت هماهنگی زمانی
در سال ۲۰۱۳، محققی سوئدی به نام تری هارتیگ (Terry Hartig)، به همراه چند تن از همکارانش، به سه یافته جالب دست یافتند:
اولین یافته، چیز عجیبی نبود: وقتی سوئدیها از کارشان مرخصی میگیرند، خوشحالترند.
یافته دوم بسیار روشنگرانه بود: بسته به تعداد افرادی که همزمان به تعطیلات میروند میزان مصرف داروهای ضدافسردگی، کاهش محسوسی پیدا میکند. بهعبارتدیگر، هر چه سوئدیهای بیشتری در یک بازه زمانی تعطیل باشند، کنار هم خوشحالترند.
سومین یافته نشان داد: باوجوداینکه افراد بازنشسته، شغلی ندارند تا از آن مرخصی بگیرند همگام با دیگران در تعطیلات، شادتر هستند. این اثر حتی در آخر هفتهها هم دیده میشود. به نظر میرسد بخشی از لذت آخر هفتهها، گذراندن وقت با دوستانی است که آنها هم تعطیل هستند.
این نتایج نشان میدهند آنچه افراد نیاز دارند، کنترل فردی بیشتر بر برنامههایشان نیست، بلکه چیزی است که به آن “تنظیم اجتماعی زمان” گفته میشود. افراد تمایل به همگامشدن با ریتمهای جامعه دارند. یعنی همگامی فشار بیرونی برای استفاده از زمان خود به روشی خاص.
فراتر از کنترل زمان
پژوهشها میگویند این احساس کنترل زمان نیست که بر شادی و رضایت از زندگی افراد میافزاید؛ بلکه تنظیم اجتماعی زمان است. یعنی توانایی شما در استفاده از زمان خودتان متناسب با زمان دیگران.
تعطیلات همزمان با دیگران، حس آرامش و رضایت بیشتری به همراه دارد. مشارکت در فعالیتهای گروهی و هماهنگ، مانند رقص، آواز و ورزشهای گروهی، حس تعلق و رضایت را افزایش میدهند. هماهنگی با دیگران در استفاده از زمان، تأثیر قابلتوجهی بر شادی و رضایت از زندگی دارد

هماهنگی با ریتم زندگی
بهجای تلاش برای کنترل کامل بر زمان، بهتر است با ریتم زندگی هماهنگ شویم. یعنی محدودیتهای زمانی را بپذیریم، برنامهریزی منعطف داشته باشیم و زمانی را به ارتباط با دیگران اختصاص دهیم. این نوع نگرش به مدیریت زمان، باعث ایجاد تعادل کار و زندگی میشود.
توصیههای عملی برای مدیریت زمان بهتر:
- ارتباط با دیگران را در اولویت قرار دهید: زمانی را برای گذراندن با خانواده، دوستان و همکاران اختصاص دهید.
- در فعالیتهای گروهی شرکت کنید: به یک تیم ورزشی، گروه موسیقی یا گروه خیریه بپیوندید.
- بین کار و زندگی تعادل ایجاد کنید: زمانی را برای استراحت، تفریح و پرداختن به علایق خود اختصاص دهید.
- از برنامهریزی منعطف استفاده کنید: برای خود برنامهای منظم داشته باشید، اما آماده باشید تا در صورت لزوم آن را تغییر دهید.
- با ریتم طبیعی زندگی هماهنگ شوید: بهاندازه کافی بخوابید، تغذیه سالم داشته باشید و به طور منظم ورزش کنید.
- سنتها را زنده کنید: سنتها و مراسمی که شما را در کنار دیگران قرار میدهند را در زندگی پررنگ کنید.
- در لحظه زندگی کنید: در لحظه حضور داشته باشید و از تجربیات خود لذت ببرید.
نتیجهگیری
زمان کالایی قابل احتکار نیست که بتوانید آن را پس از آزادسازی، انبار کنید. مدیریت زمان بهتر لزوماً به خوشبختی بیشتر منجر نمیشود. عواملی مانند ارتباط با دیگران، هماهنگی با ریتم زندگی، و حضور در لحظه، تأثیر قابلتوجهی بر شادی و رضایت از زندگی دارند. بهجای تلاش برای کنترلکردن کامل زمان، بهتر است با ریتم زندگی هماهنگ شوید. زمانی را برای ارتباط با دیگران و انجام فعالیتهای لذتبخش اختصاص دهید.
با رعایت این نکات، شاهد مدیریت زمان مؤثرتر، تعادل کار و زندگی بهتر و شادی و رضایت بیشتر خواهید بود.
برگرفته از:
Four Thousand Weeks: Time Management for Mortals- 2021- Oliver Burkeman